طنز قزوینی(تس باقه)
((تُس باقَه))
اون كه چشماي قشنگش مُكُند هي دِلِمَه از را به در
توي راه مدرَسَه
بازَم از را مِرَسه
خيلي وقتََس اين كه پاگيرِش شدم
عاشق و پيرِش شدم
پَرِ پاچّه ش دِلِمَه آب مُكُند
مثل گربَه دنبالِش تو كوچَه پَسخو مُخوابم
جانَه زن نَمُردَه بد جوري چپيدَس تو دِلِم
ادامه مطلب